اخه چرا؟من يك خرگوش دارم سفيده چشم البالوييه فيلماشو تو اپارات گذاشتم اينقدرناناسه اسمشم اميتيس هست.هرگز جدا نمي كنمش از خودم خيلي هم روش حساسم.با اينكه بزرگ بودش خريديمش بازم بامزه و بازيگوشه و بانمك.قربونش برم من.واقعا حستو درك مي كنم بغض گلومو گرفته اخي عزيزم حالا بهتر از اينه كه مرگش رو ببيني.خلاصه خدارو شكر كه خودم دارمش.خلاصه عزيزم دوستت دارم و بدون چه كادويي گرفته بودي از داييت.هيچ وقت دايي من يا فاميلام به من حيوون ندادن.منم با هزار تا گريه اين خرگوشو بدست اوردم.اول ميخواستم همستر فسقلي بخرم بعد عاشق خرگوش شدم و ديدم مامانم يك روز سورپرايزي برام خريدش.اون روز اميتيس خيلي استرس داشت قربونش برم من بدنش مي لرزيد اونقدر هم زيرش نرم بود كه بغلش مي كردم نمي تونستم درست بغلش كنم.يكجوري ميشدم.خلاصه اين كه من عاشقشم.گشنش باشه رو دوتا پاش واي ميسه.عاشق خوراكي هست.مثلا اگه جلوش چيپس بخوري مياد پيشت!يك روز داشتم چيپس خارجي ميخوردم هي ميومد پيشم ميخواست بخوره.عاشق برنج خامه.اگه يك وقتم برم بيرون اونو تو حياط ول مي كنم و خودم ميرم.فقط ما ميخواييم بريم خونه اپارتماني اونجارو نمي دونم چي كار كنم!اگه تونستي به من كمك كن.
باتشكر
راستي به وبلاگم سر بزن(طنزه)يادت نره،ببين چقدر نظر نوشتم برات پس تو هم نامردي نكن و بيا.باشه،افرين دختر خوب.
خدافظ،من فقط ميخواستم راجع به خرگوشم بهت بگم.